عاشقان بقیة الله (رهروان ولایت)

دجال – كفر و ايمان و ايمان آوردن چيست ؟ آيا پيامبران كه مجموعه پيامهاي الهي را به صورت يك دين براي مردم عرضه كردند يك تصوير جسمي بود كه به ديدن آن بگويند ما اين سيب را ديديم و گفتيم آري اين سيب است و به سيب بودن آن ايمان آورديم نه آنها كلمه خدا را آوردند كه گفتند به كلمه خدا ايمان آوريد و براي ايمان به كلمه ديگر احتياجي به ديدن جسمي نيست بلكه بايد مجموعه مفاهيم و اصول را سنجيد و به حق بودن آن ايمان آورد .

پس ميبينيم ايمان مزبوط به شخص است كه نور خدا را فرا راه خود قرار دهد يا غير آن . نور يعني چيزي كه ما با آن ميبينيم در محيط مادي .

 ولي نور خدا آن نيست كه با چشم ميبينيم . اين نور خودش يك پديده مادي است . نور خدا آن است كه باعث ديدن عقلي ما ميشود و جزءي از كلمه الهي است . پس ايمان به الله و كلمه او وقتي در فرد ايجاد ميشود كه او از نور الهي استفاده كند .

 و همه اين خلقت انسان براي استفاده از نور الهي و اجراي كلمه است . ابتداي دعوت الهي جنگ بين نور الهي و نور طبيعت بود .

 انسانهايي كه با جشم جسم ميديدند . فرعون و بتها و زيبايي خورشيد وماه و ستارگان روابط حاكم بر اجتماع و رسوم و اعتقادات اجتماع همه جشم آنها را پر كرده بود . و دعوت انبياء دعوت به استفاده از نور الهي و كلمه الهي بود و كسانيايمان مي آوردند كه در مجموعه علايم و روابط و اصول از نور الهي استفاده مي كردند و كلمه الهي را بر ميگزيدند .

 نه آن كه خدا زا به مانند يك پديده عيني ببينند و ايمان حاصل شود .

اين مبارزه ادامه داشت تا خاتم پيامبران و انسانهايي كه برگزيده بودند اين كلمه را در محدوده ايي مستقر كردند و ظاهرا در ديگر نقاط زمين هم كلمه الهي در قالب اديان ديگر مستقر بود . ولي آيا اين ظهور كلمه كامل بود ؟ آيا بشر قطعا با نور خدا پيش مي رفت ؟ مطمينا نه . همه اينها در دوره ايي نهايي جلوه گر خواهد شد . چون زماني خواهد رسيد كه همه كافر خواهند شد .

 آري ديگر كسي از نور خدا استفاده نخواهد كرد . پوشيدگي كه معناي كفر است همه جا گير خواهد شد . حتي ما كافر اهل قبله خواهيم داشت. زماني كه خداوند مي فرمايد اي دابه برخيز كه زماني كه همه كافر بودندتنها تو به من ايمان داشتي .

زماني كه وقتي مهدي (ع) با مردم از امري كه مهر طلا از آن برداشته شده از او مي گريزند حتي نقبا . اين چگونه خواهد شد ؟ چه سيستمي پيش خواهد آمد كه اين فاجعه بزرگ براي بشر پيش مي آيد ؟ اين نخواهد شد تا خدايي ديگر بيايد .

يعني دجال آري خدايي ديگر خواهد آمد و مكتبي ديگر خواهد آورد . او دجال است . او ادعاي خدايي خواهد كرد و همه زمين پيرو او خواهند شد و او را تصديق خواهند كرد به جز معدودي . اين كه همه او را خدا بدانند گفته نشده ولي اينكه همه او را تصديق كنند و پيرو او شوند قطعي است . چرا اينچنين است ؟ چون او قدرت عظيمي خواهد داشت با جاذبه مرموز و عظيم .

او آنچنان بر جهان هسي سيطره خواهد داشت كه ارواح مردگان از عالم ديگر را براي مردم احضار خواهد كرد و آنها براي مردم سخن خواهند گفت .مي فهميد وقتي او مردگاني را از چهان ديگر بياورد و در تلوزيون شما ظاهر شوند و برايتان سخن بگويند يعني چه ؟ مي دانيد چه احساس ايماني به مردم دست مي دهد ؟ او در آسمان است .

 چنانكه امام صادق مي فرمايند : عذاب بالاي سر شما عذاب دجال و صداي آسماني است .( نمي خواهم در اين مقوله از گفته هاي ديگران بگويم كه خارج از احاديث پيامبر و امامان باشد ولي اشاره ايي ميكنم كه اگر كسي نخواست قبول نكند و بگويد من فقط احاديث پيامبر را قبول دارم . ولي ذكرش ضرر ندارد . نوستر آداموس همان پيشگوي فرانسوي ميگويد زماني به اين شكل خواهد آمد :

كلمه شبه خدايي به جسم خواهد داد درك آسمان ، طلا سرپوشيده و رمزي در جذبه عرفاني كفر آميز قالبها ، روح وعاطفه ، قوه درك و ذهن داراي تماميت توانايي ميشوند پس بايد تجسم كنيم كه در دوره ايي كه مردم در اوج پيشرفت علمي هستند وقتي پيرو و مصدق موجودي با ادعاي خدايي مي شوند يعني چه و آن موجود با چه هيبتي خواهد آمد .

 او آسماني است و مسلط و تسخير كننده دابه است يعني سوار بر دابه مي آيد دابه انساني است مومن و موحد . يعني همان كه زماني كه همه مردم پيرو و مصدق دجال هستند او موحد است و مومن به الله . او اولين قيام كننده بر عليه دجال است . ولي مردم به دنبال نغمه هاي بلند شده از اوكه تحت سيطره دجال ايجاد شده مي روند و به حرف حق او كاري ندارند .

 تا به جهنم مي رسند . آري مردم آنقدر مومن مكتب دجال خواهند شد كه آن دابه الارصي كه خدا در قران فرموده هر چه براي آنها صحبت كند و از دجال بگويد آنها به او ايمان نخواهند آورد و همان يهودي خواهند بود كه بودند .

 با اينكه او را مي بينند و صدايش را هم چه دور و چه نزديك مي شنوند و اين همان علايمي است كه امام صادق گفته اند ولي باز هم مي گويند ما يهودي هستيم . يعني خودمان از روي علايم هدايت مي شويم . آري او مكتب يهوديت را خواهد آورد . و پيروان او يهودي ناميده شده اند .

 از پيامبر پرسيدند يعني چه . فرمودند مگر نشنيديد يهود گفتند ما خودمان هدايت يافتيم ؟ پس يهودي برانگيخته يعني اينكه خودشان طبق علايم هدايت مي شوند و بر انگيخته مي شوند .

 پس چرا مردمي كه اين را مي دانندباز هم او را تصديق ميكنند ؟ بايد برگشت به مهابت او ، قدرت او ، نيرو و جذبه مرموز او ، ايجاد درك و گرفتن احساس واقعيت به تمام و كمال آن و راست گفتنهاي او .

 او راست مي گويد .بازهم او راست مي گويد و او دروغ هم مي گويد .. آري او چنان مهابت و سيطره و لطافتي دارد كه ديگر فرقي با خدا براي مردم غير مومن به الله ، ندارد .

آري او حتي از دنياي برزخ هم مردكان را به اين دنيا ميآورد . حالا مكتب او چه مي تواند باشد ؟ مسيحيها بنا بر قول دانيال نبي يا اقتباس از پيشگويي او مي گويند مكتب او اين است :

 واقعي و عملي كردن علايم ( كه به مردم القا شده . يعني به مردم ميگويد اين علايم تحت شرايطي عملي و واقعي خواهد شد ) گناه انسان و انسان گناه ( يعني در اين مسير گناه بايد انجام شود و يا انسان مورد علاقه او انسان گناهكار است ) .ادعاي اينكه او خداست .

در اسلام گفته اند :اينها ادعا و مكتب اوست . او ادعاي خدايي ميكند . او مردم را به طرف خود مي خواند كه تقدير آنها در نزد اوست .

 او گناه را در زمين گسترش مي دهد با گناه ندانستن لواط و زنا .(نوستر آداموس مي گويد اقوام و فاميل هم توسط پرستشگاه جديد براي زناي با محارم فرستاده ميشوند چون اعتبار و ابرو از او مي خواهند ) او صورت زمين را نجس ميكند .

 پيروان او طبق علايم خودشان احساس هدايت شدن به واقعيت ميكنند . او جواني مومن به الله را شقه ميكند و هر تكه را براي مردم راهي روشن و واضح براي مردم قرار ميدهد . آيا غير از دابه چه كسي مي تواند آن جوان مومن باشد ؟آيا منظور از شقه كردن، همان نغمه ها نيست كه توسط دجال آرايش شده ؟ آيا همان مردمي كه مي گويند ما خودمان هدايت مي شويم پيرو همان تكه ها يعني راههاي روشن و واضح قرار داده شده از طرف دجال نمي شوند ؟ آيا آن جوان همان خصوصيت دابه يعني ايمان به الله و مسخره كردن دجال را ندارد ؟ اين را كه در كنار اعتقاد مسيحيان مبني بر واقعي شدن علايم بگذاريم به درك درستي از اين ادعاي دجال كه تقدير شما در نزد من است نيست ؟ و اين روايات گوياي اين است كه همه تقدير پرست مي شوند .

 مثل مردم دوره مهدي به ايام و تقدير غير الهي معتقد مي شوند مردم دوره مهدي ستاره پرست مي شوند (تقدير خود را از روي حركت ستاره تشخيص مي دهند ) مردم دوره مهدي خورشيد و ماه پرست مي شوند ( در روايتي علي (ع) خورشيد را به دجال نسبت مي دهد ) مردم دوره مهدي تاويلاتي بر عليه مهدي مي كنند و به او نسبت مي دهند و عمل ميكنند .

 وقتي مهدي (ع) امري كه مهر طلا را از آن برداشته شده براي مردم مي خواند همه از او مي گريزند حتي نقبا . مهدي بر روي بازويش نوشته : كلمه فقط كلمه الله نه كلمات تبديل شده مهدي در ظلمت شب تار فتنه با چراغي روشن راه خودش را خواهد رفت .

 بعد از پيروزي مهدي مردم از نور خورشيد بي نياز شده ونور پروردگار زمين را فرا خواهد گرفت . ياران مهدي(ع) را ياران طالوت ناميده اند .( طالوت برگزيده خدا براي جنگ با جنهايي كه به مردم رموز بهبود تقدير مي آموختند بود ) مردم دوره مهدي با اعتماد به خيالات فاسده و تكيه بر زور پيوسته ظلم ميكنند. آيا آن كه به حق دستور ميدهد و رفتار ميكند استحقاق پيروي را دارد يا كسي كه حتي خودش هم نمي داند مگر اينكه راهنمايي شود .

وعده و هبه آب مي شود و پرده بالا مي رود (همان واقعي شدن و عملي شدن علايم است كه آپو كاليپس وعدهاش را مي دهد ) روز بدل روزي است كه پيروان مهدي به طرف مقابل مي پيوندند و پيروان طرف مقابل به مهدي .( اين چه مي تواند باشد جز تقدير پرستي كه با عوض شدن يك رمز يا علامت تمام بنيان فكري آنها را عوض ميكند ؟) دابه در صفا و مروه ظاهر مي شود ( صفا و مروه دو سراب بود كه وقتي هاجر از رسيدن به يك طرف ناميد ميشد سراب ديگر جلوه گر مي شد ) اين همان دو شقه شدن و هركدام براي مردم راه روشن و واضح قرار گرفتن نيست؟ گرفتار سرابهاي درخشان فرد گرفتار نشويد يعني چه ؟ اين همان نغمه ها نيست ؟ كه هرچند آن مومن اين نغمه ها را نفي مي كند و مخالفت خود را با دجال نشان ميدهد مردم به دنبال اين نغمه ها مي روند .

 اما حرف حق او را نمي پذيرند كه خارج از نغمه هاست .

و اما دجال چگونه مي آيد كه ما متوجه او نمي شويم؟  اين را در جايي خواندم كه اكنون به آن دسترسي ندارم و نمي توانم آدرس بدهم ولي واقعا خواندم .و آن اينكه در ابتدا بدي و خبث دجال نشان داده نميشود و در طي مسير شرايط اجتماع زمينه را برايش مهيا مي سازد .

پس مي بينيم او ابتدا فقط با هيبت خدايي ظاهر مي شود و مرتب راست ميگويد جذبه عظيم او و محشور شدن مردم با اين جذبه مرموز ايمان بيش از حد در صداقت و درستي او ايجاد ميكند و در طي اين مدت با علايمي كه ايجاد ميشود مردم در انتظار واقعي شدن آن مي مانند .

 دجال جرياناتي دارد كه مردم آن را نمي بينند و از چشم آنها پوشيده مي ماند ويا اغماض ميكنند . به اين روايت توجه كنيد : قال رسول الله صلى الله عليه وسلم :

 ( ان الدجال معه نهران يجريان احدهما رأي العين ( ماء أبيض) والآخر رأي العين ( نار تأجج ) أي تشتعل , فان ادرك احدكم الدجال فليأت النهر الذي يراه نارا تأجج وليغمض عينه وليطأطء رأسه وليشرب منه فانه ماء بارد طيب . ) اين نشان مي دهد كه دجال جريان را از مردم پوشيده ميدارد و از آبي مينوشند كه اثبات پاكي رامينمايد .

 اينها نشان ميدهد كه جريان دجال از ابتدا خبث خود را نشان نميدهد و كاملا بر مردم پوشيده مي ماند او از نغمه هايي كه از دابه بلند مي شود استفاده كرده و با تنظيم آنها اعمال كثيف خود را در طي مسير انجام ميدهد . اين از قطعيات است . آيا اين نغمه ها در اجراي پروسه تقدير سازي نقش دارد ؟ آيا اينها ميگويد كه اگر از آن جريان بنوشيد اثبات پاكي مي كند ؟ دجال زنا و لواط را مباح ميكند . صورت زمين را نجس ميكند . اين سيماي زمين را نجس كردن احتمالا ميتواند با وادار كردن افراد شناخته شده زمين يا كساني كه در معرض ديد مردمبيش از ديگران قرار دارند به ارتكاب قبايح انجام شود .

 او بر مردم باران مي بارد . آيا اين باران از نوعي است كه شبيه باران رحمت است ؟ يعني باران ريزريزاحساس ؟ كه احساس طراوت به پيروان خود ميدهد ؟ به هر حال ميبينيم كه قدرت شبه خدايي او و بي كراني او تسلط او بر همه جاحتي عالم برزخ و مردگان و راست گفتن هاي زياد همراه دروغ گفتنهاي ناپيدا باعث انجذاب مردم سست ايمان ميشود . آنها كه حتي با نصايح و حديث آوردنهاي دابه الارض دست از پيروي از او نمي كشند . يا به قول قران كريم در آيه 82 سوره نمل يقين نخواهند كرد .

 يا بنا بر حديثپيامبر كسي ايمان نمي آورد به اين حديث جز كسي كه مومن به الله و رسول باشد . او مكتبي كه بنيان مي نهد مكتب يهوديت است .( نه مكتب حضرت موسي كليم الله ) بلكه مكتبيكه ميگويد خودتان هدايت شويد از طريق اين علايم و اين علايم عملي و واقعي خواهد شد .

 از اينجهت پيروان او را هم يهودي معرفي كرده اند كه فكر مي كنند خودشان هدايت يافته اند به اين واقعيت .

 در حديثي از امام صادق(ع) است كه آيا كسي كه به حق و علم فرمان ميدهد شايسته پيروي يا كسي كه خودش هم نمي داند چه كاره است وچه ميشود تا راهنمايي شود آنوقت بفهمد ؟ و چون دابه يا مهدي در مقابل دجال هستند ميتوان فهميد كه او خودش هم ميگويدبا اين علايم و رموز من هم هدايت ميشوم به اين واقعيت .

 و اينكه ميگويند او ادعاي مهديبودن را ميكند هم مي توان فهميد چون مهدي به معناي هدايت يافته است . چون كسي كه ادعاي خدايي دارد كه ديگر نمي تواند نقش انساني براي خود داشته باشد جز اينكه صفت آن يعني هدايت يافتگي را براي خود قلمداد كند .

 و اما اينكه او را چرا دجال ناميده اند چون آب طلا ميدهد . او قبح اعمالش را در لفافه طلايي تقدير مي پوشاند . و در كنار ملاحت و جذبه مخصوص و بارش طراوت بر پيروانش اعمال قبيح را علاوه بر كفر اضافه ميكند . شايد هم بعضي اعمال خاص را لباس طلا بپوشاند به مانند نوشيدن از آبي كه پاكي را اثبات ميكند .

يعني با انجام آن اعمال پاكي اثبات مي شود . كلمه الهي با آن سيستم تقديرسازي آپو كاليپس مغاير است . اپو كاليپس (دجال) مي گويد يك سري علايم القا شده حقيقي و عملي خواهد شد .

 ولي قران مي فرمايد : ما طالوت را فرستاديم تا با طايفه جنهايي كه آموزش رسوم بهبود تقدير به مردم مي دادند بجنگد . و اما دابه چه ميكند ؟ او احاديث را بر عليه دجال در سرتاسر زمين گرد آورده وبه او نسبت مي دهد . ولي كارآيي دارد ؟ اين احاديث به شكل خاصي بيان شده كه حتي حضرت محمد ميگويند من از دجال براي شما مي گويم شما چيزي نخواهيد فهميد .

مثل يك چشم در پيشاني وفاصله گوش راست وچپ دابه و……. . ولي دابه الارض چون برانگيخته شده توسط الله است اينها را درك مي كند و به مردم ميگويد او همان دجالي است كه پيامبر فرموده اند .

 ولي آيامردم باور ميكنند ؟ اينجا همان مسيله ايمان به كلمه الهي و ايمان به آنچيزهايي از محيط كه چشم را پر ميكند است . اينجاست كه كساني كه به غيب بخل مي ورزند مشخص ميشوند . آنها رنگ و جاذبه و هيبت و ملاحت و قدرت عظيم خداگونه دجال را كه با راستگويي و دروغگويي مخلوط شده و آنها متوجه نمي شوند را نمي دهند و چند حديث اگر و اما را بگيرند .

چگونه مي توان آن هيبت خدايي را كه در تلوزيونها يشان و يا در انظار ديگر انسانهايي رااز عالم ديگر مي آورد و حاضر مي كند با آن قدرت فراگير كه تمام نقاط زمين را در تسخيردارد داد و تعدادي حديث كه با اگر واما همراه است گرفت ؟ پس اينجا هم همان ايمان به كلمهالهي مطرح ميشود و تمايز آن با ذات و قوانين دجال . ايمان به مانند ديدن يك سيب نيست .

ايمان به كلمه الهي تعقل و درك و تفسير مجموعه اي از واقعيات چه صحف الهي چه احاديث و سايرآموخته ها ست و پذيرفتن آن . كه شدت پذيرفتن آن ايمان را مي سازد . ولي اينطور كه قران مي فرمايد تعداد اين افراد كم است و وعده داده است به آن روز .


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 فروردين 1390برچسب:, توسط ATSHAN